716

می‌خواستم این پروژه هه رو یکمی نگه دارم تا دیرتر تحویل بدم تا فک کنن روش خیلی کار کردم

بعد گفتم ولش کن بفرستم بره تا اگه مشکلی داشت زودتر رفع و رجوعش کنیم دیگه نخوره به تعطیلات که جوجه جانم اینا میان دیگه لپ تاپ مپ تاپ نمیتونم جلوش وا کنم که

دیشب چیکار کردم؟

واقعا بعضی وقتا از کمبود شبکه های مجازی برای چک کردن خفه میشم

دیشب اینقدر همه چی رو چک کردم که دیگه گوشی و لپ تاپم به حرف اومده بودن

نمیدونم چیکار کردم

تو این ماه رمضون یه احساس خب که چی نسبت به غذا خوردن پیدا کردم

دیگه بعد افطار که نمیشه خورد

هی میرم در فریزرو وا میکنم

یه نگاهی به بستنیا میندازم و میرم

هر چی فکر میکنم میبینم نمیتونم بخورمشون

میگم فدا سرم

سحرم که اونطوری، غذام بی نمک بی نمک

اصلا دوسش نداشتم

با اونهمه ادویه که بهش زده بودم به زور ماست دادم پایین

چیه آخه

تازه برادر هم کلی مسخرم کرد. ناهار همونو خوردن

ازم فقط تشکر کرد با لبخند

اما میدونم که منظورش چی بود. بهش گفتم خیلی بی ادبی

شب گوشی سامسونگ جدیدشو واسم آورد که یکمی کار کنم

واقعا عین بیسوادا شدم

نمیتونستم برم توش

یا نمیتونستم تایپ کنم

هنوزم خیلی سختمه

رو گوشیم اینستاگرام بالاتر از یه ورژنی دیگه نصب نمیشه

مثلا تماس ویدیویی و این چیزا اصلا ندارم

اما رو اون همه چیز هست دیگه

طفلکی من

دیگه تلگر.ام . اینست.اشو راه انداختم

یکی پی ام داده بود یکمی باش چت کردم

یه دروغ اولش به یارو گفتم

بعدش دلم طاقت نیاورد

راستشو گفتم

اینقدر خرم که نمیتونم یکی رو یکم پیچ بدم

بعدش گفت فالوت کنم

گفتم من فقط آشناها رو فالو میکنم

هه هه هه

چقدر من کولم

اینم دروغ گفتم :))

در حال حاضر بنده دو گوشی اندرویدی دارم تا اطلاع ثانوی >:)

{یاد یاهو مسنجرم بخیر!}

خیلی روزا تکراری میگذره

دیگه خسته شدم

ماه رمضون تموم شه یه نفسی بکشم و ایشالا دیگه یه برنامه دقیق بریزم واسه روزام

هر چند برنامه رو نوشتم قبل ماه رمضون اما خورد به این ماه مبارک و برنامه هام هم پررررررر

شب بعد افطارم نشستم گزارش کار اون یارو رو چک کردم بره پی کارش

پولمو بده باباااا



*** اوه!

یادم نبود.

در یک اقدام جوگیرانه کلی مقاله دیشب دانلود کردم تا بخونمشون

در رابطه با یکی از نمودارایی که دیتای ناجور میداد و مجبور شدیم حذفش کنیم///

کیه که بخونه؟

من! من!



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها